مرکز خدمات روانشناسی

مرکز خدمات روانشناسی

موسسه علمی پژوهشی روان بنه ( شماره ثبت 7180)
مرکز خدمات روانشناسی

مرکز خدمات روانشناسی

موسسه علمی پژوهشی روان بنه ( شماره ثبت 7180)

اراده چیست؟

یکشنبه 7 خرداد ماه سال 1385

اراده چیست؟


 

توانایی ویژه ای که از عهده بعضی ها خارج است و برخی دیگر آن را تقدیس می کنند.

سالیان دراز،چنین می پنداشتیم که اراده همان تلاش و همان کوشش فوق العاده ای است که در بعضی لحظه های دشوار آگاهانه از خود نشان می دهیم.


تصور قالبی اراده-

دندانهای فشرده و عضلات منقبض در همان حال که مسحورم می کرد،از دسترسم به دور بود.سپس، با خواندن زندگینامه مردان مشهور،با دیدن وشناختن آنان که به داشتن اراده ای آهنین شهرت داشتند،به این نکته پی بردم که این نیرو،این انرژی را آنان نه از اراده،که از منشاء و خاستگاه اراده برمی کشیدند،یعنی از هدفی که دنبال می کردند.

 

شخصی به نام مونتی که قدرت تخیل رابه خوبی می شناخت میان دوستان خود با زوج جوانی رفت وآمد داشت که تازه پیمان زناشویی بسته بودند:

کنت و کنتس دوگورسون.


در روز برگزاری مراسم ازدواج نگرانی آزاردهنده ای بر جمع دوستان و خویشاوندان زوج جوان حکم فرما بود:همه از آن بیم داشتند که مبادا یکی از خواستگاران دوشیزه جوان به انگیزه انتقام داماد را قلاب پیچ کند:

قلاب پیچ یا گره زدن ریسمان که دو سرآن قلابهایی آهنین داشته باشد،طلسمی بود که گویا داماد را به ناتوانی دچار می ساخت!


 مونتنی به همه اطمینان خاطر می بخشید:

من باطل سحر نیرومندی در اختیار دارم که هرگونه طلسمی را از کار می اندازدو برای اینکه این مدعا را به اثبات برساند،به جست و جوی سینه ریزی رفت که گویا سردردها را برطرف مس ساخت.


در ضمن، داماد را هم متقاعد ساخت که به طرز زیر عمل کند:

ابتدا جامه مونتنی را بپوشد و سینه ریز او را به گردن بیاویزد،سپس (سه بار فلان ورد را بخواند و بهمان حرکت را انجام دهد)و در هر بار سینه ریز را از گردن برگیرد و از نوع برجای نهد،تا سرانجام آن را در فلان نقطه ثابت نگاه دارد،و به خصوص فراموش نکند که جامه را روی تخت عروسی بگستراند.


مونتنی، پس از شرح این سرگذشت،می افزاید:

(این دلقک بازیها اصل و اساس  تاثیرات بعدی را تشکیل می دهد،چرا که تخیل ما به آسانی می پذیرد که این شیوه های عجیب و غریب لزوما باید ناشی از علمی ناشناخته و مرموز باشد)


باری،داماد از طلسم قلاب پیچ رهایی یافت:

یک جامعه شناس پس از مطالعات گسترده درباره مکانیسمهای مغزی می نویسد:

(( آدمی در دنیای واقعی فقط چیزهائی را کشف می کند که پیشاپیش آنها را در ذهن خود اختراع کرده،به تخیل درآورده است.))



 تعریف اراده چیست؟

 

 

 

با سلام و تقدیم ادب باید عرض کنیم که واژه اراده در چندین رشته علمى و تخصصى مورد بحث قرار مى گیرد مانند فلسفه و عرفان و کلام و روان شناسى و.. اما اینکه شما کدام معنا را مى خواهید معلوم نیست لذا ماهم همانند سوال به ارائه اطلاعات کلى اکتفا مى کنیم

اراده یعنى شوق و تمایل قلبى موکد و مورد تاکید واقع شده

اراده حالتى نفسانى در وجود (نفس) آدمى است که او را به سمت انجام عملى خاص برمى انگیزد لذا در برخى از تعاریف اراده را به شوق موکد و انگیزه درونى که آدمى را به سمت بروز رفتارى حرکت مى دهد تعریف مى کنند.

 

 

اراده چیست و چه ویژگی هایی دارد؟

 

اراده، قابل تجربه حسی و اندازه گیری آزمایشگاهی نیست؛ بلکه تنها آثار آن قابل مشاهده است. در روایت از جناب صفوان بن یحیى نقل شده که گفت: به حضرت امام ...

 

 

| چیستی اراده |

 

«اراده» در لغت به معنای «خواست، طلب، قصد و آهنگ چیزی را کردن است».

1 و در اصطلاح قرآن، فلسفه، عرفان و علم اصول دارای معانی گوناگون و ویژه‌ای است.

 2 که براساس آن مکتب‌ها و نگرش‌های فکری شکل گرفته است.

 در متون عربی افزون بر اراده، واژگان «عزم»، «همّ» و «قصد» را نیز باید جستجو کرد. مترادف اراده در زبان لاتین«will» و یا «volunts» است.

 

برای آشنایی با برخی تعاریف اصطلاحی اراده، چند تعریف را برگزیده ایم:

- صفتی است که صاحبش را به یکی از دو طرف مقدّمه سوق می دهد.


3- صفتی که به واسطه آن از دو طرف ممکن، یک طرف همراه با علم و شعور ترجیح داده می شود. 

4- میلی که در پی اعتقاد منفعت حاصل می شود؛

5- شوق برای برطرف کردن نقصی که  انسان در وجود خود می بیند؛

6- شوق مؤکّدی که به دنبال ادراک ملائم پدید می آید، خواه ادراک یقینی، خواه ظنّی و یا تخیّلی باشد؛

7- عزم راسخی که پس از مقدّمات فعل، یعنی تصوّر و تصدیق و میل و جزم و عزم پدید می آید.


8-هر یک از بزرگان فلسفه و عرفان در تعاریف یادشده سعی کرده اند اراده را تعریف کنند، امّا برخی اراده را صفت، برخی میل، و برخی عزم، خواست، تصمیم قطعی، حرکت و شوق دانسته اند. از این روی دست یافتن به تعریف کامل و قابل قبول نزد همگان دشوار است، ولی شاید بتوان این تعریفی را که پیش داریم به عنوان بهترین معنای اصطلاحی اراده برگزید:

 «اراده، مرتبه‌ای از خواستن است که پس از تصّور منفعت و یا مصلحت پدید می‌آید و محرّک اقدام قطعی انسان می‌شود».


| ویژگی اراده |

 

9-«اراده» قابل تجربه حسی و اندازه گیری آزمایشگاهی نیست، بلکه تنها آثار آن قابل مشاهده است. در روایت از جناب صفوان بن یحیى .

10 نقل شده که گفت: به حضرت امام موسی ابن جعفر علیهما السَلام عرض کردم: «أخبرنی عن الإرادة من الله تعالى و من الخلق؟ فقال: الإرادة من الخلق الضمیر، و ما یبدو لهم بعد کذا الفعل و الإراده»، که مرا از إراده خداوند تعالی و اراده خلق بگوئید؟ حضرت فرمودند: إراده خلق در باطن و نهاد آن¬هاست که بعد از رفتار و فعل آن ها آشکار می گردد، «و من الله تعالی احداثه الفعل لاغیر ذلک، لانه جلّ اسمه لایهمّ و لایتفکر»

 11 ولی اراده خداوندی: از ایجاد و پیدایش فعل او نه چیز دیگری درک می شود. چرا که او که نامش بس بزرگ است همّت به خرج نمی دهد و فکر نمی کند. روشن است که بهترین شیوه برای مطالعه اراده انسان و پی بردن به وجود چنین نیروئی در درون انسان، مراجعه به علم حضوری.

 12 از راه درون نگری باشد. ما خود به وسیله مطالعه در حالات و رفتار خویش در می یابیم که در برابر غرائز، سائق ها دست بسته و بی اراده نیستیم؛ بلکه از نیروی خود کنترلی برای چشم پوشی کردن و یا برابر آن ها ایستادن و یا دست به اقدامی سریع زدن بهره مند می شویم. 

 

 

 

پینوشت:

 

1. در معنای اصلی اراده رفت و آمد برای به دست آوردن چیزی است. (ترتیب مقابیس اللغۀ، ص 404)، الطلب و الاختیار (المصباح المنیر، ج 2، ص 245)، (اللسان العرب، ج 3، ص 191).

2. محمدحسین، حشمت‌پور، اراده، دائرۀ‌المعارف قرآن‌کریم، ج 2، ص 442 و 443.

3. ملا هادی، سبزواری، شرح المنظومة، تهران: ناب، 1417، ج 3، ص 647.

4. سیّد محمد حسین، طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 106.

5. سبزواری، پیشین، ص 648.

 

6. ابی الولید ابن رشد، قرطبی، تهافت التهافت، بیروت: دارالکتب العلمیة، 1421 ق، ص 42.

7. سبزواری، پیشین، ص 648.

8. سبزواری، پیشین ، ج3، ص 647.

9. حسن انوری، فرهنگ بزرگ سخن، تهران: سخن، 1382، ج 1، چ 2، ص 308.

10. این روایت از سند بسیار ارزشمندی برخوردار است.

 

11. محمّد مفید، مسأله الاراده، قم: گنگره شیخ مفید، 1413، ص 12.

12. علم حضوری در برابر علم حصولی قرار دارد. با این تفاوت که در علم حضوری عالم و معلوم یکی است، ولی در علم حصولی عالم غیر معلوم است.

13. ر. ک: بی ریا و...، روانشناسی رشد؛ با نگرشی به منابع اسلامی، تهران: سمت، 1374، ج 1، ص 251-259.

 

 سایت استاد فرزانه ، دانشمند فرهیخته ، سرور ارجمند حضرت استاد حجت الاسلام دکتر مرتضی آقاتهرانی ( دام ظله )

 

 



تقویت اراده چیست و چگونه می توان آن را تقویت کرد؟



طرح سوال :  

تقویت اراده آن است که انسان برای رسیدن به اهداف خود آنچه را که در ذهن می پروراند ونقشه هایی را که در درون خود ترسیم می کند, با جرأت و قدرت به بیرون منتقل کند و هیچ مانع و مشکلی نتواند جلو عزم و ارادهء او را بگیرد و از مسیر منحرف سازد.

برای تقویت ارده عواملی ذکر کرده اند که در این جا به برخی اشاره می کنیم :

1 ایمان به نیروی لایزال الهی ;

برای انجام هر کاری نیروی اراده محتاج به تکیه گاه استواری است که محکم ترین تکیه گاه آن ایمان است .ایمان و اراده لازم و ملزوم یکدیگرند.

اگر شخصی ایمان داشته باشد, امّا فاقد اراده و تلاش و کوشش باشد, هرگز به هدف نخواهید رسید.

قرآن می فرماید:< برای انسان بهره ای جز سعی و کوشش او نیست >.(1)

]زکوشش به هر چیز خواهی رسیدبه هر چیز خواهی کماهی رسید

]از طرف دیگر اگر ایمان نباشد, تا آن جا می تواند کوشش و تلاش کند که در زندگی به بن بست نرسد, ولی وقتی درهای عوامل طبیعی را به روی خود بسته ببیند, شعله های امّید در جانش رو به خاموشی می نهد.

در چنین اوضاع جان فرسایی جز ایمان به قدرت لا بزال الهی عامل دیگری نمی تواند وی را از اضطراب وپریشانی نجات بخشد.

خداوند متعال به پیامبر اسلام 6می فرماید:< هرگاه تصمیم جدّی بر انجام کاری گرفتی , با توکّل به نیروی پروردگار هدف خود رابا قاطعیت دنبال کن >.(2)

2 تلقین به نفس , یکی دیگر از عوامل تقویت اراده برای نیل به هدف است .

داشتن آرزوهای بلند و عالی سبب می شود انسان تلاش مداوم و پی گیر برای موفقیت داشته باشد.

امام علی 7می فرماید:.(3)

3 استفاده از ورزش ها و تمرین های متناسب یکی دیگر از عوامل تقوتی اراده است .

یکی از علل سفارش اکید اسلام به خواندن نمازهای روزانه در پنج وقت , مراقبت از پاکی روح و جسم ,غصبی نبودن لباس و مکان , رعایت قبله و وقت و توصیه به روزه داری , این است که ارادهء انسان تقویت شود تادر مقابل سختی ها از میدان در نرود.(4)

4 اعتماد به نفس و خود اتکایی . امام علی 7می فرماید: .(5)

5 آشنایی با زندگی مردان بزرگ و موفق جهان و...

در ضمن اگر بتوانید کتاب از انتشارات انجمن اولیاء و مربیان را مطالعه بکنید, راه های تقویت اراده را پیدا خواهید کرد.

(پـاورقی 1.. سوره نجم (53 آیه 39

(پـاورقی 2.. آل عمران (3 آیه 159

(پـاورقی 3.غررالحکم , ص 355 طبق نقل کتاب , سید مجتبی موسوی لاری , ص 359

(پـاورقی 4.شناخت اسلام , شهید بهشتی و باهنر و گزاده غفوری ,, ص 250

(پـاورقی 5.نهج البلاغه , نامه 45

 

 

 

راه تقویت اراده چیست؟


در تقویت اراده عوامل متعدّدى تأثیر گزار هستند که باید رعایت شده و با عواملى که موجب ضعف اراده مى‏شود مبارزه گردد:

1- اصل مقاومت:

اولین اصلى که باید رعایت شود، اصل مقاومت است که روان شناسان از آن به عنوان "اصل تسلیم ناپذیرى" یاد مى‏کنند. معناى اصل مقاومت آن است که انسان در برابر شکست‏ها و ناکامى‏ها مقاومت کند؛ زیرا برخى از شکست‏ها زمینه پیروزى‏هاى بزرگ را فراهم مى‏کند. یکى از نویسندگان مى‏نویسد: "هرگاه برایتان مسئله‏اى پیش ‏آید که به نظر بسیار مشکل، نا امید کننده و غیر قابل حل مى‏رسد، آنچه شما را تا حصول پیروزى یارى خواهد کرد، اصل "تسلیم ناپذیرى" است.(1)

2- امید داشتن:

دومین اصلى که نقش بنیادى در تقویت اراده دارد، امیدوارى است. انسان باید در زندگى با امید زندگى نماید. یأس و نا امیدى انسان را از رسیدن به هدف باز داشته و روند زندگى را دچار مشکل مى‏کند. آن دسته از بزرگان که قله‏هاى موفقیت را کسب نمودند، امید به زندگى داشتند. از سوى دیگر برخى که در زندگى موفق نبودند، معمولاً نا امید بوده و یأس در زندگى آن‏ها حکومت مى‏کرده است. "فیلس سیمولک" مى‏نویسد: "به کار بردن و نگارش کلمات منفى، ویرانگر و مخرّب است. این کلمات قفل هایى هستند که بر درهاى ورودىِ هر راه حلى زده مى‏شود تا ما را براى شکست آماده کند. بر عکس کلمه "آرى" هیجان مى‏آورد و تحرک مى‏بخشد...".(2)

3- مبارزه با عادت ناپسند:

یکى از عوامل مهم تقویت اراده، مبارزه با عادت‏هاى بد و ناپسند است؛ از این رو باید سعى شود با هواهاى نفسانى (که انسان را به اعمال ناپسند مى‏کشاند) مبارزه شده و از عادات ناپسند جلوگیرى گردد.

"ویلیام جیمز" روان‏شناس معروف مى‏گوید: "یک نه گفتن به عادت بد موجب مى‏شود شخص براى مدّتى تجدید قوا کند و بدین وسیله ضعف اراده خود را به تدریج بر طرف سازد".(3)

در اسلام نیز به مبارزه علیه هواهاى نفسانى که زمینه‏هاى عادت بد را فراهم مى‏کند پیامبر اسلام (ص) می فرماید:"الشّدید من غلب نفسه؛(4) کسى قوى و با اراده است که بر هواى نفس خود چیره شود".

4- تلقین به داشتن اراده قوى‏:

یکى از عوامل مهم تقویت اراده، تلقین کردن است که انسان اراده قوى دارد. انسان باید این گونه باور داشته باشد که "من مى‏توانم بر مشکلات پیروز شوم. من مى‏توانم در امتحان موفق شوم. من اراده قوى و پولادین دارم".

در این خصوص سخنى از ناپلئون شنیدنى است: "باید کلمه "نمى‏شود" از قاموس زندگى و از لغت محو گردد و از شنیدن واژه‏هاى "نمى‏شود، نمى‏توانم و نمى‏دانستم" (نباید استفاده کرد)...".(5)

5- داشتن هدف روشن:

متأسفانه آن عدّه که دچار ضعف اراده مى‏شوند و از فعالیت‏هاى موفقیّت‏آمیز دست بر مى‏دارند، آنانى هستند که هدف معیّن و تعریف شده ندارند. اینان فعالیت‏هاى خویش را نیمه کاره رها مى‏کنند. براى تقویت اراده باید اهداف معیّن داشت.

6- تمرین تمرکز حواس:

تمرین تمرکز حواس یکى از راه‏هاى تقویت اراده است. براى تمرکز حواس باید نظم و انضباط در همه امور زندگى ایجاد کرده و با برنامه ریزى فعالیت‏هاى خویش را پیش برد.

7- انجام وظایف الهى:

یکى از عوامل مهم تقویت اراده، انجام وظایف الهى و حاضر دانستن خداوند در همه صحنه‏هاى زندگى است. نماز را اوّل وقت خواندن، مقررّات الهى را رعایت نمودن، اجتناب از گناه، هر کدام مهم‏ترین عامل تقویت اراده به شمار مى‏آید. کسى که روزه مى‏گیرد؛ در واقع با تمام هوس‏ها و رذایل اخلاقى مبارزه مى‏کند. کسى که به عبادت خداوند مى‏پردازد، آرامش روانى پیدا مى‏کند. آرامش روانى مؤثرترین عامل تقویت اراده است. یکى از بزرگان مى‏گوید: "خداوند بزرگترین گنج آرامش من است. من دیگر شتاب نخواهم کرد. او به من فرمان داده است که گاهى بایستم و آرام باشم...".(6)

8- اعتماد به نفس:

خودباورى و اعتماد به نفس نیز عامل مهم تقویت اراده است. اگر انسان استعداد و قابلیت‏هاى خویش را بشناسد و باور کند که توان انجام خیلى از چیزها را دارد، در تصمیم‏گیرى خویش دچار مشکل نمى‏شود.

9- بهره‏گیرى از سرگذشت انسان‏هاى با اراده:

خواندن سرگذشت انسان‏هاى با اراده، عامل تعیین کننده‏اى در تقویت اراده است.

خواندن زندگى نامه انسان‏هاى با اراده موجب مى‏شود که انسان در برابر عواملى که موجب ضعف اراده مى‏شود، مقاومت نموده و عوامل تقویت اراده را تجربه کند، مثلاً یکى از عوامل موفقیت "پشتکار" است.

علامه امینى (ره) صاحب کتاب ارزشمند الغدیر جهت تدوین این کتاب به کشورهاى مختلف سفر کرد. یکى از سفرهاى وى به هندوستان حدود شش ماه طول کشید. پس از بازگشت از هند پرسیدند: هواى هندوستان چگونه بود؟ وى پس از اندکى تفکر پاسخ داد: من به دلیل این که همواره سرگرم مطالعه بودم، نفهمیدم هواى آن جا در این مدّت چگونه بود!

مفسر کبیر قرآن، علامه طباطبایى، نمونه‏اى از افراد با اراده و مصمم است. او در پنج سالگى مادر و در نه سالگى، پدرشان را از دست مى‏دهند و ممرّ معاش ایشان و برادرشان از کودکى، منحصر به زمین زراعتى در قریه شادآباد تبریز بوده است.

علامه طباطبایى به علت تنگ دستى ناچار مى‏شود از نجف اشرف دوباره به ایران مراجعت نمایند و ده سال در همان قریه به کشاورزى اشتغال ورزند.(7) با این وصف ایشان با تلاش پیگیر و مجاهدت مستمر توانست تفسیرى به رشته تحریر درآورد که به جامعیت آن، تفسیرى یافت نمى‏شود.

در کتاب رمز پیروزى مردان بزرگ از آیت‏الله جعفر سبحانى و سیماى فرزانگان از رضا مختارى داستان‏هاى زیادى از بزرگان نقل شده است.

توصیه‏هاى کاربردى براى تقویت اراده :

1 - پیش از انجام هر کارى به جنبه‏ها و آثار مثبت و منفى آن توجه کنید، زیرا با آگاهى از زیان‏ها یا منافع کارى، انگیزه براى ترک یا انجام کار بیشتر مى‏شود و به طور طبیعى اراده قوى مى‏گردد.

2 - همواره سعى کنید با خواسته‏هاى نفسانى و عادت‏هاى ناپسند مبارزه کنید.در این رابطه به یک نمونه اشاره می کنیم :

روزى شهید محراب آیت اللَّه مدنى به خادمش گفت: هوس کباب کرده‏ام، مى‏توانى چلوکباب تهیه کنى؟ البته

سعى کن از جایى بخرى که تمیز و غذایش خوشمزه و لذیذ باشد.

خادم مى‏گوید: من که هیچ وقت ندیده بودم آقا غیر از نان و گوجه یا پنیر و چاى شیرین غذاى دیگرى بخورد، با شوق و عجله گفتم: الان آماده مى‏کنم. زود حرکت کردم تا آقا از تصمیم خود برنگردد. هنگام حرکت به من فرمود: موقع آمدن غذا را در چیزى بپیچ تا دیگران متوجه نشوند. گفتم: به چشم! حرکت کردم. از رستورانى که آشنا بود، غذا تهیه کردم و با اشتیاق فراوان در حالى که آن را مخفى کرده بودم، به منزل برگشتم. سفره‏اى در اتاق آقا پهن کردم و غذا رإ؛ّّ روى سفره گذاشتم. عرض کردم: آقا! سفره آماده است. تا غذا سرد نشده بفرمایید.

فرمود: شما تشریف ببرید بیرون، بعد از نیم (یا یک) ساعت بیایید، ظرف و سفره را جمع کنید.

زمان مقرر به اتاق برگشتم، اما با شگفتى و ناراحتى متوجه شدم آقا غذا را میل نکرده‏اند، پیش خود خیال کردم لابد چیزى در غذا دیده یا باب میلش نبوده که نخورده‏اند. پرسیدم: غذا باب میل شما نبود؟! فرمود: غذا باب میل بود و هیچ مشکلى نداشت.گفتم:پس چرا تناول نفرمودید؟ گفت: از اول هم بناى خوردن نداشتم.

چند روزى بود این نَفْس، هواى چلوکباب کرده بود. مى‏خواستم او را ادب کنم و به او بفهمانم اگر بخواهم مى‏توانم فراهم کنم، اما این کار را نمى‏کنم. خواستم غذا را جلوى چشم نفس قرار دهم، تا آن را ببیند و عطر آن را استشمام کند، وقتى به او ندادم، دیگر چنین هوسى نکند.

3 - خود را به انجام وظایف و تکالیف دینى مقید نمایید، همواره سعى کنید نماز خود را اول وقت بخوانید، حتى اگر مشغول نوشتن مطالبى باشید که فقط چند سطر یا کلمه‏اى از آن باقى مانده باشد یا با کسى مشغول صحبت کردن هستید، آن را رها کنید و خواسته و میل درونى خود را فداى اراده انسانى خود سازید، انجام تکالیف و عباداتى هم چون نماز در اول وقت و روزه و حج و جهاد و صدقه و انفال مالى، باعث تقویت اراده مى‏گردند.

4 - همواره در مقابل سختى‏ها و ناملایمات زندگى (کار و تحصیل و غیره) بردبار باشید و استقامت به خرج دهید.

5 - سعى کنید هر روز، در وقت معینى مثلاً صبح‏ها، دقایقى را به ورزش و نرمش اختصاص دهید.

6 - نفس انسان، مخصوصا جوانان به خواب بعد از اذان صبح تمایل دارد، جهت تقویت اراه با این میل نفسانى مبارزه کنید.

7 - پیوسته به خود تلقین کن که من اراده‏اى قوى دارم و توان مبارزه با خواسته‏هاى نفسانى خویش و هم چنین غلبه بر مشکلات و مصایب را دارد. از شکست خوردن نمى‏هراسم. اگر موفق نشدم، با کسب تجربه و انرژى و نشاط بیشتر مجددا اقدام مى‏کنم تا به هدف و مقصد خود برسم. من توانایى رسیدن به هدف و برطرف کردن موانع و مشکلات را دارم.

8 - کارى را که شروع کردید، با حوصله و دقت به پایان برسانید و از رها کردن یا سر هم بندى آن بپرهیزید.

9 - با رعایت بند اول این توصیه و مشورت با دیگران در تصمیم‏گیرى‏ها سرعت عمل داشته باشد. از وسواس و دودلى و امروز و فردا کردن دورى کنید.

10 - فکر خود را هم زمان به چند کار مشغول نکنید. سعى کنید همواره توجه شما به یک کار معطوف گردد.

11 - تدبیر، نظم و انظباط را در همه امور زندگى خود جارى سازید. با برنامه ریزى دقیق و منطقى، کارهاى خود را پیش ببرید. در برنامه‏ریزى جایى براى انعطاف و جایگزین کردن امور غیر قابل پیش بینى بگذارید.

زمان غذا خوردن، استراحت و خوابیدن، مطالعه و تفریح نمودن روى برنامه باشد. تجربه نشان داده افرادى که کتاب، لباى یا وسایل شخصى خود را در جاى منظمى نمى‏گذارند بلکه هر جا که خواستند مى‏اندازند یا به وضع لباس و کفش و ظاهر خود توجه ندارند، به تدریج در عرصه‏هاى مهم زندگى نمى‏توانند تصمین جدى بگیرند، اگر چنین وصفى در شما است، آن را تغییر دهید.

12- سعى کنید در همه کارها به ویژه امور تحصیلى، تمرکز حواس پیدا کنید و از طریق تمرکز حواس، اراده خود را تقویت نمایید.

پى نوشت‏ها:

1. وجیهه آذرمى، معجزه اراده، ص 15.

2. همان، ص 17 - 18.

3. راز کامیابى‏ها، ص 149.

4. وسائل الشیعه، ج 11، ص 123.

5. جعفر سبحانى، راز موفقیت مردان بزرگ، ص 99.

6. معجزه اراده، ص 46.

7. - علامه حسینى تهرانى، ص تابان، ص 39.

 

 

 

راه تقویت اراده چیست؟


پرسش: راه تقویت اراده چیست؟ (مدتی است اراده ام در انجام کارها ضعیف شده)

پاسخ:

بلبل به باغ و جغد به ویرانه ساخته

هرکس به قدر همت خود،خانه ساخته

اراده مجموعه ای از خواستن و توانستن است. انسان خواسته های متعالی فراوانی دارد، اما اگر نتواند در مسیر تحقق آن خواسته ها حرکت کند، نمی توان او را صاحب اراده دانست. انسان با اراده کسی است که می خواهد و می تواند به خواسته خود جامه عمل بپوشاند و در مقابل انسان بی اراده، اگر چه می خواهد، ولی نمی تواند خواسته های خود را عملیاتی نماید. پس به این نکته توجه کنید که حصول نتیجه در این معیار وجود ندارد زیرا تحت تأثیر عللی خارج از اراده نیز هست.

در مسیر زندگی و خودسازی بسیاری از افراد با ناتوانایی های فراوانی مواجه می شوند، به این معنا که می خواهند کارهای فراوانی را انجام دهند، ولی عملا موفق نمی شود، این موارد همگی معلول ضعف اراده است. در مقابل رمز موفقیت انسان های بزرگ، در تمام عرصه های زندگی در قوت اراده آنها نهفته است. هر کس به اندازه نیروی اراده اش پیشرفت می کند و می تواند در مسیر تکامل و سعادت خود گام بردارد. انسان های با اراده هم در زندگی شخصی خود موفق عمل می کنند و هم در جامعه به عنوان یک فرد تاثیر گذار و موفق مطرح می شوند.

مایه اصلی قوت اراده انسان، آگاهی، آزادی، ایمان و عشق است. آگاهی و آزادی (اختیار) دو ویژگی اصلی انسان است که او را از سایر جانداران متمایز می سازد و ایمان و عشق برخواسته از اختیار به او توانایی های خاص می دهد و او را شایسته خلافت خدا در زمین می کند. موفقیت انسان در زندگی مادی و معنوی، در گرو اراده قوی او است و آدم های ضعیف الاراده، اسیر و شرطی شده، نمی توانند به اهداف خود در زندگی برسند. ایمان و عشق موتور حرکت انسان به سوی کمال است و هیچ نیرویی به مانند ایمان و عشق به انسان در این مسیر انگیزه نمی دهد و اراده انسان را تقویت نمی کند.

شما می خواهید تحصیل کنید، خانواده تشکیل بدهید، ثروتمند شوید، به دستورات دینی عمل کنید، عبادت کنید، به مردم خدمت کنید، خود را بسازید و به کمال برسید، تمام کارهای مثبتی که می خواهید انجام دهید، به اراده قوی و آزاد و همچنین باور عمیق و عشق و انگیزه قوی نیاز دارد. برای تقویت اراده ابتدا باید مبادی آن را تقویت کرد و سپس اموری که مانع عملکرد انسان می شود را برطرف نمود. بنابراین تقویت اراده از دو راه ممکن می شود:

1. تقویت مبادی اراده: مبادی اراده، همانگونه که در آثار فلسفی بدان اشاره شده است عبارت است از: علم و آگاهی، تصدیق فایده، شوق، شوق تشدید شده، عزم و تصمیم قاطع . این مبادی در نهایت منتهی به اقدام عملی و اراده می شود. انسان وقتی چیزی را می شناسد و به منافع آن و تاثیری که در جهت خوشبختی و سعادت او دارد، پی می برد، اشتیاق و علاقه پیدا می کند که آن را بدست آورد. این شوق با شناخت بیشتر نسبت به آن چیز، افزون تر می شود تا جایی که عاشق آن می شود و تصمیم می گیرد برای رسیدن به آن عملا حرکت کند و تلاش و سرمایه گذاری نماید.

2.رفع موانع و کسب آزادی معنوی: اقدام عملی برای رسیدن به خودساختگی و کمال، در صورتی موفقیت آمیز خواهد بود که طالب کمال، با کسب آزادی معنوی، موانع راه را از سر راه خود برطرف و قدرت رسیدن به آن را در خویش ایجاد نموده باشد. موانع راه همان اسارت های انسان هستند که در فرازهای قبلی بدان اشاره شد.

گام هایی برای تقویت اراده:

براى تقویت اراده باید دانست که: فرد با اراده کسى است که داراى هدفى معقول بوده و تا موقعى که به آن نرسیده است، از تعقیب آن باز نمى‏ایستد. مشکلات و موانع روانى یا مادى، به اراده و عزم او لطمه نزده و از پیشرفتش جلوگیرى نمى‏کند. بنابراین در اولین گام، براى رفع اضطراب و کسب روحیه قوى باید هدف و یا اهداف دقیق و مشخص خود را از زندگى یا کارى که مى‏خواهد انجام دهد،براى خویش ترسیم نماید. طبیعى است این هدف، باید معقول، قابل دستیابى، بدون افراط و تفریط، مطابق توان و استعداد فرد و واقع بینانه باشد؛ نه آن که آرمانى و بلند پروازانه و خارج از توانایى‏هاى وى باشد. در این صورت در صحنه عمل وقتى با مشکلات و سختى‏هاى طاقت ‏فرسا و خارج از توان خود، رو به رو شد و با شکست‏هاى احتمالى به هدف مورد نظر خود دست نیافت؛ ناامید و دلسرد شده و از ادامه کار منصرف مى‏گردد. هم چنین از انجام کارهاى دیگر منصرف مى‏شود. و خود را ناتوان وبى اراده تلقّى مى‏کند.

دومین گام، شناخت توانایى‏ها و استعدادهاى نهفته در وجود خویش است. همه ما در وجود خود از استعدادهایى برخورداریم، کافى است این نیروها را بشناسیم و براى رسیدن به هدف، آنها را به کار گیریم.

سومین گام، برنامه‏ریزى است. باید براى تمام کارها و فعالیت‏هاى شبانه‏روزى، برنامه‏اى مدوّن و منظم داشته باشید. بدین منظور از جدولى استفاده کنید که در ستون افقى آن، ساعات شبانه‏روز و در ستون عمودى، ایام هفته را یادداشت کرده و تمام کارهاى روزانه را در آن درج کنید (از خواب و استراحت تا عبادت، ورزش، مطالعه و...). هر فعالیتى را در زمان خاص خود در جدول بنویسید و هیچ زمانى را بدون کار خالى نگذارید. هر روز صبح با نگاهى به آن برنامه، به اجراى دقیق آن بپردازید و شبها قبل از خوابیدن، آن را محاسبه و ارزیابى کنید؛ شایسته است همچون یک محاسبه‏گر جدى و قاطع، فعالیت‏هاى روزانه و میزان موفقیت خود در انجام دادن کارها را بررسى کنید. در صورت موفقیت خود را تشویق کنید و در صورت تخلّف از برنامه و سهل‏انگارى در اجرا، خود را تنبیه نمایید.

چهارمین گام، تلقین است. تلقین به خود در تقویت اراده اثر قابل ملاحظه‏اى دارد. بنابراین هر روز جملاتى را به خود تلقین کنید؛ مانند: «من اراده لازم براى انجام کارهایم را دارم» هیچ چیزى نمى‏تواند اراده‏ام را متزلزل کند»، «آنچه را که به نظرم انجام دادنى است انجام مى‏دهم، هیچ قدرتى نمى‏تواند مرا از آن باز دارد»، «اراده من هر روز محکم‏تر مى‏شود»، «بر من لازم است که موفق شوم؛ زیرا موفقیت از آنِ نیرومندان است» و...

پنجمین گام، توجه به تدریجى بودن تقویت اراده است. براى به دست آوردن اراده‏اى قوى و محکم، تدریجى بودن آن و نیاز به تمرین و ممارست امرى لازم و ضرورى است. گمان نکنید مى‏توانید به طور دفعى و بدون هیچ تلاشى، به آن دست یابید. بنابراین به راه کارهاى عملى زیر توجّه نموده، به آنها عمل کنید:

1. هر روز صبح حداقل 20 دقیقه به طور مرتب و در ساعتى معین ورزش کنید.

2. سحرگاهان یا صبح گاهان، هرگاه که بیدار شدید بى درنگ برخیزید و از رختخواب بیرون روید. حتّى اگر خواب آلودگى مزاحمتان است، از اتاق بیرون روید و قدرى نرمش کنید تا خواب آلودگى از بین برود.

3.در صورت امکان، چند دقیقه قبل از اذان صبح از خواب بیدار شده، نماز شب بخوانید و اگر در آن وقت بیدار نشدید، قضاى آن را به جا آورید.

4.مقید باشید هر روز تعداد آیات معینى را قرائت کنید؛ مثلاً 10 تا 20 آیه و در صورت تمایل در هفته‏هاى بعد به میزان آن بیفزایید.

5. کارهایى را که به عهده مى‏گیرید ناتمام رها نکنید و آنها را به نحو احسن و تا رسیدن به نتیجه مطلوب ادامه دهید. تلاش کنید با قدمهای کوچک شروع کنید.

6.هرگز در کارها ناامید نشوید و با حالت تهاجمى براى پى‏گیرى و به انجام رساندن کارهاى ناقص و ناموفق، جدیت به خرج دهید.

7. نماز خود را در اول وقت و حتی المقدور به جماعت بخوانید.

8.گاهی روزه بگیرید. روزه گرفتن در تقویت اراده اخلاقی بسیار موثر است.

9.از روش چله گیری استفاده کنید، یعنی چهل روز به طور مثال تصمیم بگیرید کم خوری یا کم خوابی را تمرین کنید و بعد با چله گیری های پی در پی رزایل خلقی و عادت های بد را از خود دور نمایید و صفات نیک و اعمال صالح را برای خود عادت نمایید.

10.از سیستم مراقبه استفاده کنید، یعنی در طول روز مراقب نفس خویش باشید و شب هنگام محاسبه کنید تا ببینید به وظایف و برنامه خویش عمل کرده اید یا نه و در صورتی که عمل نکرده باشید خویش را مورد عتاب و تنبیه قرار دهید.

در جلد دوم طرائف الحکم، چاپ اول، ص 21 از حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) روایت شده که حضرت پیغمبرص) هر موقع که اضطراب و اندوهى بر آن حضرت روى مى‏داد این دعا را مى‏خواند: «یا حى یا قیوم، یا حیا لایموت، یا حى لا اله الا انت کاشف الهم مجیب دعوة المضطرین، اسألک بان لک الحمد لا اله اله الا انت، المنان، بدیع السموات والارض، ذوالجلال والاکرام رحمان الدنیا والاخرة و رحیمها رب ارحمنى رحمة تغنیى بها عن رحمة من سواک یا ارحم الراحمین»، (داروخانه معنوى، رضا جاهد، انتشارات هاتف، چاپ دهم 1378، ص 67)

ضمنا مطالب زیر زاوایای دیگری را برای این امر مهم باز می کند . بنابراین به راه کارهاى عملى زیر توجه کرده، به آنها پاى‏بند باشید:

راه‏هاى تقویت اراده‏

1. باید علل و عوامل ضعف اراده خویش را بشناسید. توجّه کنید ضعف اراده غالباً در عدم اعتماد به بینش و تفکر، عدم شناخت خویش، با ارزش تلقی نکردن خود، عدم امنیت روانی، عدم تدبیر عقلانی در تشخیص امور و تمیز اهم و مهم، شکست‏های گذشته و عوامل باز دارنده رشد و قوت نفس مانند محرومیت، سرزنش و رنج‏های مستمر ریشه دارد. زدودن هر یک از این عوامل در پرتو سرمایه گزاری و برنامه ریزی ممکن است.

2.باید باور کنید چون دیگر انسان‏ها از توانمندی‏های بسیار برخوردارید و از دیگران کم‏تر نیستید. فراموش نکنید نقاط قوت انسان از نقاط ضعفش بیش‏تر است و نباید خود را دست کم بگیرد. تصمیم خوب در پرتو تکیه بر قوت‏ها، جبران ضعف‏ها و احساس توانمندی شکل می‏گیرد.

3. پس از مشورت با افراد ذی صلاح، با توجّه به امکانات و توانمندی‏های واقعی خود، برای زندگی تان برنامه ریزی کنید و بکوشید هرگز بی جهت از آن برنامه و نظم سر نپیچید. اوقات استراحت و تفریح و عبادت و همه‏فعّالیّت‏ها را در این برنامه بگنجانید تا زمانی خالی نماند و توجّه به فرصت بیکاری شما را سمت تأخیر انداختن کارها سوق ندهد.

4. بکوشید برای هر رفتاری انگیزه‏ای قوی داشته باشید و به ویژه از آثار مثبت تصمیم‏گیری‏ها و رفتارهای خاصّ خویش به طور کامل آگاه شوید.

5.محیط زندگی و موقعیت کاری خود را تغییر دهید و موانع بروز اراده و فعّالیّت را نابود سازید؛ برای مثال در موقعیتی که به سرزنش و متهم شدن به ناتوانی و ناپختگی می‏انجامد، قرار نگیرید. برای تصمیم‏گیری‏ها و اقدامات خویش امنیت روانی فراهم آورید تا بتوانید به آرامی در برابر دیگران یا همراه آنان ابراز وجود کنید و برجستگی فکری و فعّالیّت به جا را از طریق تصمیم آشکار سازید.

6. هر کاری را آسان تلقی کنید؛ زیرا در برابر اراده پولادین انسان همه سختی‏ها آسان می‏گردد. به استقبال کارهای به ظاهر دشوار بروید و به خود تلقین کنید می‏توانید در این امور درست تصمیم بگیرید و افتخار موفقیت در انجام آن‏ها را به دست آورید.

7. رضایت خداوند را ملاک هر رفتار و گفتار قرار دهید و از تسلیم شدن در برابر تمایلات پوچ و هواهای نفسانی بپرهیزید. این تسلیم شدن‏ها اراده را ضعیف و متزلزل می‏سازد. تقوا و رعایت حرمت دستورهای پروردگار برای آرامش روانی و تقویت نفس و اراده بسیار سودمند است.

8.مدتی برنامه ریزی و تصمیمات خود را با فردی ذی صلاح در میان بگذارید و از وی بخواهید مراقب باشد تا در شما دو دلی پیش نیاید و اجرای تصمیمات خویش را به تأخیر نیندازید.

9. از خواب زیاد، پرخوری و دیگر اسباب تنبلی و سستی اراده بپرهیزید و نگذارید دیگران به جای شما تصمیم بگیرند.

10.با کسانی که روحیه و اراده قوی دارند، دوست شوید تا اراده شما نیز قوی گردد.

11. بکوشید تصمیم‏هاتان را با فردی با تجربه در میان نهید تا از قوت و درستی شان اطمینان یابید. پس از مشورت با این فرد، بر اساس تدبر و اندیشه خود تصمیم بگیرید و بدون از دست دادن فرصت اقدام کنید.

تصمیم باید بر تدبیر و اندیشه و آگاهی‏های لازم استوار باشد و به عمل بینجامد. تخلف از این امر جز تلف کردن وقت، پیروی از افکار پوچ و سستی در عمل دستاوردی ندارد و فرد را با زیان‏های مادی و معنوی روبه رو می‏سازد. از این رو، امور یاد شده گناه به شمار می‏آید.

تردید در تصمیم‏گیری و تأخیر در عمل سبب از دست رفتن منافع معنوی و مادی فراوان می‏شود و زیان‏های بسیار را به ارمغان می‏آورد.

12. تصمیمات به جا و پر ارزش گذشته‏خود را به یاد آورید و توجّه کنید که چون گذشته برای انجام دادن کارهای مهم آمادگی دارید.

13.در تصمیم‏ها و فعّالیّت‏های اسوه‏ها دقّت کنید، در همسان سازی و الگوپذیری جدی باشید تا جرأت انجام کار یابید و توان تصمیم‏گیری و اجرا در شما تقویت شود.

14. با تصمیم‏های آسان در کارهای ساده، به تدریج خود باوری و توانمندی را در خویش پدید آورید و راه را برای تصمیم‏گیری در امور مشکل و پیچیده هموار سازید.

15. در موضوع مورد نظر تمرکز پیدا کنید و از اشتغالات ذهنی متعدد بپرهیزید تا تصمیم‏گیری آسان‏تر صورت پذیرد.

 

 

 

 


اراده چیست ؟ و راههای تقویت آن کدام است؟


اراده عبارت است از قدرت استدلال ، تصمیم گیری وعمل کردن .به این معنا که اگر شخص بتواند از عهده انجام کاری برآید به یقین ظرفیت واستعداد اجرای آن کار را داشته است .اگر اتومبیلی حرکت می کند تردیدی نیست که از امکان حرکت برخوردار بوده است . اراده بستگی کامل با وضع جسمی وروحی فرد دارد .البته تردیدی نیست که درهرشخص ظرفیت اراده به مقدارتقریبا مساوی ومعین وجود دارد واین دیگر بردارنده آن است که از این گنجینه چه مقدارتوشه برگیرد وچگونه آن را به مصرف رساند.

رابطه تمرکز فکرواراده

 ‹‹تمرکز فکرحالتی ذهنی است که درآن یکی ازمشاهدات یا محفوظات فرد ، متناسب با موقعیت مکانی وزمانی درمحور ومرکز فعالیت های روانی وبه تبع آن فعالیت های رفتاری وی قرار می گیرد وفکرمورد تمرکز با اراده فرد مطابقت دارد ومطیع تمایل اوست.›› پس طبق تعریف، تمرکز فکر تابعی از اراده است یعنی فرد ، خود، آن فکر را برای تمرکز برگزیده است وچنین نیست که فکر خاص خود را به فردتحمیل نماید وبصورت فکر سرکش درذهن اوجریان یابد .نمونه بارزچنین تفکری درافرادی که دستخوش وسواس فکری هستند دیده می شود .دراینان تفکر خود بخود شروع می شود بی آنکه درانتخاب آن نقشی داشته باشند وحتی علیرغم ناخرسندی اینان ادامه می یابد .پس اولین ملاک درتمرکز فکراین است که تمرکز فکراز ارادة فرد تبعیت نماید یعنی اراده فردمحتوای فکررا برگزیند . ملاک دوم درتشخیص یک تمرکز فکرحقیقی، آن است که فرد بتواند بررفتار وجزئیات رفتاری خویش آگاهی داشته باشد ؛ به عبارت بهتر موضوع فکر ورفتار اوبا همدیگر مطابقت کامل داشته باشد وبه موازات هم سیرنمایند

تمرکز فکر دونوع است : تمرکز ارادی وتمرکز فکر غیرارادی .اگر انسان قلبا مشتاق وعلاقه مند به مسأله ای باشد ، بدون نیاز به آگاهی ارادی ونظارت برفکر ورفتارخود، توانایی خود را درانجام آن به کار می گیرد .درچنین وضعیتی علاقه جانشین اراده می شود ، لذا تمرکز فکر غیرارادی است .این نوع تمرکز ، انرژی کمتری تلف می کند .اگر انسان علیرغم علاقه خود بخواهد کاری را انجام دهد باید از تمرکز فکرارادی استفاده کند تا بتواند سستی ها وافکار طرد کننده را کناربزند .

این دونوع تمرکز ممکن است بواسطه عوامل وفاکتورهایی تغییریابند وبه یکدیگر تبدیل شوند .اگر درتمرکز فکر ارادی فرد علیرغم علاقه اش درکاری به موفقیت برسد بتدریج به آن کار علاقه مند می شود واین باعث افزایش تمرکز بلاواسطه فرد برکارش می گردد .بطورکلی مهم این است که تمرکز فکر باید تابعی ازاراده وخواست آدمی باشد .

تضعیف اراده

 اراده از منطق واستدلال آدمی نشأت می گیرد اما منطق واستدلال دربرابراصل گریز از رنج وگرایش به لذت متزلزل می شود .این اصل چنان عمیق درانسان ریشه می دواند که فرد غالبا علیرغم حکم منطق وعقل واراده اش تسلیم لذتی آنی می شود .پس پیش می آید که اراده آدمی تضعیف وکورگردد .درچنین موقعیتی اراده آدمی قربانی یک هیجان زودگذر می شود که سرآغاز ومنشأ آن ،تصورواندیشه رسیدن به یک لذت است .زمانی که هیجان آغازشود ، اراده بسیارتضعیف می گردد ورفتاربوسیله هیجان هدایت می شود وبرای جلوگیری از این کار باید درهمان آغاز، هیجان را خنثی نمود.اگر فرد قدرت تمرکز ارادی خوبی داشته باشد ، می تواند  فکری را که میل به لذت را دراوبرانگیخته به کناری زده ، فکر دیگری را برگزیند وجانشین نماید .

بیماریهای اراده

‹‹ سرخوش –افسرده ››

 این دسته از بیماریها همراه با اختلالهای هیجانی یا تأثرزاست وحالتهای مانند افسردگی ، سرخوشی ، اضطراب وانگیزش –پذیرش بوجود می آورند ودارای ویژگیهای زیرنیز می باشند :

  الف )ادواری بودن :افسردگی جای خود را به سرخوشی وبرعکس می دهد . بین این دو حالت فاصله های متنوعی وجود دارد ودوام هر حالت از دوتا ده ماه به طول می انجامد .

ب)وجود فاصله بهبود روانی : درفاصله بین دوحمله مرضی ، بیمارکاملاسالم وبهنجار می باشد ومی تواند به کارهای جاری زندگی بپردازد .

 ج)حفظ وحدت شخصیت : بیمار یگانگی ووحدت شخصیت خود را مانند برخی از بیماری های روانی از دست نمی دهد .بیماری روانی ‹‹ سرخوشی-افسردگی ›› یا ‹‹ پسیکوزهای تأثرزا›› درزنها بیش از مردان مشاهده می شود ودرماههای خرداد وتیرومرداد شیوع بیشتری دارد . این بیماریها بیش از بلوغ کمیاب ، هنگام بلوغ وجوانی فراوانی وبا پیشرفت سن بیشتر می شود بطوری که حداکثر شیوع بیماری بین 45تا 50 سالگی است .

‹‹ اسکیزوفرنی ››

  اسکیزوفرنی از دولغت یونانی ‹‹ اسکیزو›› به معنای جدایی واز هم پاشیدگی و‹‹ قرن›› به معنای مغزمشتق شده است وعبارت است ازجدایی یا از هم پاشیدگی درشخصیت فرد ؛ شاید جدایی از واقعیت نام بهتری برای آن باشد ، زیرا شخص غالبا به دوراز دنیای خارج ودردنیای کوچک خود زندگی می کند .

 اسکیزوفرنی معمولترین نوع پسیکوزاست وبیش از همه دراندیشه شخص اختلال بوجود می آورد ؛ زیرا عقاید وافکار عجیب وغریب دراو ایجاد می کند .اسکیزوفرنی درهمه افراد یکسان نیست وناسازگاریهایی است که درنتیجه وضع روانی بیمار نسبت به جهان ومردم پدید آمده است .غالبا پس ازبلوغ درجوانها آغاز می شود ودربیماراختلالهای عاطفی ،هوشی ، رفتاری ونیز اختلال اساسی درارتباط با واقعیت ها وایجاد مفاهیم بوجود می آید .این بیماری از 15تا 35 سالگی میان جوانان شیوع دارد اما قبل از 15سالگی وبعد از 45 سالگی بسیار اندک است بدین جهت اسکیزوفرنی را ‹‹ جنون جوانی ›› خوانده اند .

 ‹‹ بلولر›› عوارض اسکیزوفرنی را به دودسته اصلی وثانوی تقسیم نموده است :

  عوارض اصلی : 1-اختلال دراندیشه 2-اختلال درعواطف 3-تضاد وتردید 4-گوشه گیری ودرخود فرورفتگی 5-اختلال درتوجه ودقت .

  عوارض ثانوی :1-اوهام وخیالات 2-تخیلات وافکار زیان آور.9

وسواس

 وسواس یکی ازشایعترین اختلالات عصبی است که نه تنها درجامعه ما ، بلکه درهمه جوامع بشری از متمدن وغیرمتمدن بطورآشکار ونهان وجود دارد .از لحاظ نسبت مبتلایان دربین گروه بیماران عصبی باید یاد‌آورشویم که بیشترین گروه بیماران عصبی دچار اضطراب وتشویش هستند وپس از آن رقم وسواسی هاست که دومین گروه  مبتلایان را تشکیل می دهند .همه ناراحتی های عصبی ، آرام وقراررا سلب می کنند ولی هیچکدام از آنها چون وسواس جنبه طرد ورد اجتماعی ندارد ، درمواردی به بیمارانی برمی خوریم که حتی فرزندان شیرخوار خود را طرد کرده وحاضر به نگهداری وپرستاری آنها نشده اند

تعریف وسواس : واژه وسواس obsession (وسواس فکری )ازکلمه لاتین obsidere به معنای ‹‹ محاصره ››  آمده است

  وسواس به همان گونه که ازنامش برمی آید بیماری ویژه ای است که ویژگی بارز آن وسوسه انگیزی یا حالت وسواس است .دراصطلاح اهل لغت حدیث نفس است .یعنی کلامی که درباطن انسان است ونیرویی بی ریشه ولی قوی که به امر ونهی انسان ، وا داشتن اوبه ارتکاب عملی یا بازداشتن اواز انجام دادن امری می پردازد .

 دربرخی از آیات قرآن ، وسواس به معنی افکار بیهوده ومضری است که درذهن خطورمی کند ودرصورت تحقق و وقوع خارجی درمی یابیم که امری باطل وبیهوده بوده است.قاموس قرآن آن را به معنی حدیث نفس گرفته وکلامی از باطن خواه ازسوی شیطان وخواه از خود انسان .تفسیر مجمع البیان وسواس را از وسوسه دانسته است وآن ، خواندن به سوی چیزی است باصدای آهسته وتفسیرالمیزان وسوسه را به معنی آن چیزی می داند که باطن ودرونش با اوسخن گوید.

  تعریف وسواس وارتباط وسواس بااراده :توصیف بیماری وسواس –اجباری ازتاریخ معرفی اولیه آن توسط اسکیرول  در1838 تاکنون  تغییری نیافته است .یک سیمپتوم  وسواسی معمولا به صورت زیرتعریف می شود : ‹‹‌یک ایده ، فکر ، تصور، احسای یا حرکت مکرر یا مضر که با نوعی احساس اجبار وناچاری ذهنی  وعلاقه به مقاومت دربرابرآن همراه است .بیمار متوجه بیگانه بودین این حادثه نسبت به شخصیت خود بوده وازغیرعادی بودن ونابهنجار بودن رفتار خود آگاه است . برای مثال دراینگو نه مواقع فرد سالم چنین حکمی صادرمی کند : پس اراده انسان کجا رفته است ؟ پاسخ این است که : هیچ جا! کاملا سرجایش است فقط بقدری ناتوان وضعیف است که کاری از آن ساخته نیست .وسواسی ها به پوچی وبیهودگی اعمال خود واقفند .فقط چاره ای ندارند وکاردیگری از دستشان برنمی آید .

 آنها نیز مانند دیگر انسانها دارای اراده هستند فقط فاقد نیروی لازم برای بهره گیری از آن می باشند وبه عبارت روشن ترفشارهای وجدان ناخود آگاه بسی نیرومندتر است ومانع از اجرای تصمیم مناسب توسط آنان می گردد .

  آثار ونشانه های وسواس: علائم این بیماری متشکل از آداب ورسومی خشک وغیرقابل انعطاف است که اغلب جنبه سمبولیک وسحرآمیز دارد .درآن اعمال ، الزام ، شگفت انگیزی ، تکرار کلمات واعداد اهمیت زیادی پیدا می کند .از علائم اولیه آن ترس تکرار یک طرز فکر ، تردید درعقاید وتصورات ودرصورت نهایی احساس اجبار است .بیمار با توجه دائم به امری چون بسته بودن درها ، قراردادن اشیاء درجای خاص ، دست زدن به اشیاء ودرمواردی پیدایش یک حالت افسردگی است .

  مبتلایان اغلب به تحریکات ذهنی ووسوسه های بی دلیل تمکین کرده وموافق با آن عمل می کنند .ضعف روحی از نشانه های اصلی است .همچنین از صورتهای مختلف وسواس می توان به موارد زیراشاره کرد :1-اجتناب 2-تکرار ومداومت 3-تردید 4-شک درعبادت 5-ترس 6-دقت ونظم افراطی 7-اجباروالزام 8-احساس بن بست .

 وسواس اقسام مختلفی دارد ازجمله : 1-وسواس فکری 2-وسواس عملی 3-وسواس ترس 4-وسواس الزام

تقویت اراده

 درغله برمشکلات ومسائل زندگی تفکر مثبت ، امیدواری وباوربه تواناییهای خویش ، نخستین گام است .اغلب کسانی که درمقابل مشکلات زندگی سرتعظیم وتسلیم فرود می آورند، نه به خاطر ناتوانی خویش که دراثر پذیرفتن این تصور که ناتوانند به چنین وضعی دچارمی شوند .ازنشانه های سلامت روح وروان این است که انسان هم تواناییها وهم محدودیتهای خویش را بشناسد واگر هرفرد درباره خود بطورواقعی ، نه براساس تصورات نادرست وموهوم بیندیشد ، تواناییهای بسیاری بیش از آنچه درخود می شناسد ، خواهد یافت .

اصل مقاومت

 هرگاه برایتان مسأله ای  پیش می آید که بسیار مشکل ، نا امید کننده وغیرقابل حل به نظرمی رسد ، آنچه شما را تاحصول پیروزی یاری خواهد کرد اصل تسلیم ناپذیری است .تسلیم شدن یعنی شکست را پذیرفتن ، به شخصیت خود آسیب رساندن وبرای شکست های پیاپی آماده شدن .وقتی با مشکلی مواجه می گردید وبه طریقی با آن برخورد می کنید که موفق به حل آن نمی شوید ،راه حل خود را عوض کنید واگر به جایی نرسیدید بازراه حل دیگر وروشی دیگر را برگزینید .شکل ومسألة بدون پاسخ وجود ندارد ؛پس با جستجوی مداوم ، علاقه وتفکر درنهایت به پیروزی خواهید رسید .ماشاهد شکست انسانهای مبتکربسیاری بوده ایم که باداشتن ایده های مطلوب با اولین شکست پاپس کشیده اند وگفته اند ‹‹ نشد›› ، حال آنکه با اندکی پشتکار ومداومت می توانستند ازراهی دیگر به نتیجه برسند .هرگز کلام ‹‹ نمی شود ›› را به کار نبرید ؛ زیراکاربرد آن یعنی قبول آن . برعکس گفتن کلمات امیدوارکننده ای مانند اعتماد به نفس ، ایمان به خدا، پیروزی وتقویت این اندیشه که من قادر به حل مشکلات خود خواهم بود به شرطی که :‹‹ ایمان داشته باشم ، می خواهم ومی توانم ›› ما رادررسیدن به مقاصدمان کمک خواهد کرد .

 رسول اکرم (ص)فرموده اند :‹‹ خداوند با کسانی است که درمشکلات پایداری می کنند ›› .

اصل بینش :

 وقتی  کسی شکست را حس می کند ودچار تشویش ونگرانی می شود باید درون خویش را بکاود وعامل شکست را درخود بجوید .اوباید بکوشد تا پیش از هرچیز خود را بشناسد ، بداند کیست وچه می خواهد .نیروهای درونی خویش را کشف کند  وآنها را بکارگیرد تا به نتیجه مطلوب برسد .این حقیقی بارزومعلوم است که افراد نابسامان به سبب بی نظمی افکار خود سردرگمند. آنها نمی دانند که هستند وچه می خواهند .بسیارند کسانی که می خواهند کاری را به انجام برسانند اما نمی توانند ، زیرا از درون  ضعیفند ؛ چون خودشناسی بسی مشکلتر از شناخت دیگران است .ما درون  خود دارای مکانیسم خود ساختة حمایت کننده ای هستیم که همیشه درتلاش است تا کاری راکه مورد نظرماست به انجام برساند .این مکانیسم می کوشد حتی آنچه را که منطقی نیست مثبت ومنطقی کند .عامل عمده پیروزی آنان که به هدفهایشان می رسند ، خود شناسی است .آنها به خود دروغ نمی گویند وخویشتن خویش را از خود پنهان نمی کنند .عامل شکست آنهایی که درمانده می شوند ، بیش  از عوامل خارجی ، انگیزه های درونی است .نابسامانی وکشمکش های فکری  ودرگیرهای درونی است که آنان را به ناکامی می کشاند .باید خود را آنگونه که هستیم ببینیم ، باخود منصفانه رفتارکنیم وعادلانه درمورد خود قضاوت کنیم وبدانیم که خود شناسی درحقیت آغاز تکامل است ؛ چرا که استقامت وپایداری حاصل از خودشناسی ، استعدادهای ما را شکوفا می کند ونیروی درونی ما را برمی انگیزد تا درمصایب به یاری ما بشتابند .

 همچنین ما باید این مسأله را درنظرداشته باشیم که درلحظه ناامیدی ، اوضاع موجود می تواند هرلحظه به سود ما تغییر می کند .همین که فکر کنیم کاری از ما ساخته نیست ، بهانه وانگیزه لازم را برای شکست فراهم آورده ایم .آنان که پیروز می شوند کسانی هستند .که بدنبال موقعیت های مساعد می گردند واگر چنان موقعیتی پیش نیاید ، خود آن را فراهم می آورند .

 هرمشکلی راه حلی دارد .

  راه حل هرمسأله دربطن آن نهفته است .مطالب این فصل روش حل مسائل را به شما خواهد آموخت .بسیاری از مردم مشکلات خود را بزرگ می بینند درصورتی که هرمشکلی می تواند واقعا یک سرگرمی خوب وپرهیجان باشد .

 آیا خداود هدایای گرانبهای خود را دربسته های زیبای آماده به شمان اعطامی کند ؟ هرگز ! خداوند هرنعمتی را درون بسته ای از مشکلات اعطا می کند تا بندگان اوبا حل آن مسائل ،شایستگی خود را برای دستیابی به آن نعمت به ثبوت برسانند .

مسائل ومشکلات نشانه های زندگی هستند شما هرچه بیشتر مسأله وگرفتاری داشته باشید زنده ترید ؛ درجه سلامت فکرآدمی بستگی زیادی به نحوه برخورد  باورکند ، همیشه می نالد ، ازستمهایی که براورفته است فریاد می کند ، امیدی جز یاری دیگران ندارد .اگرهمین آدم به جای ناله وفغان وانکار واقعیت ها ، مسائل خود را بپذیرد ومشکلات را لازمه زندگی بداند ومطمئن باشد حل آن جز به همت خود اوممکن نیست ، قدرتی مضاعف خواهد یافت وتوان انجام هرکاری را خواهد داشت وباورخواهد کرد که : خواستن ، توانستن است .

 سه عامل عمده درحال مسائل تأثیربسزایی دارد : 1-علم وآگاهی به موضوع 2-تفکر 3-باورداشتن.

 وقتی ریشه گرفتاری خود را پیداکردید ، گامی بزرگ درراه حل آن برداشته اید .دانش وآموخته های هرکس عامل عمده درتوانایی تجزیه وتحلیل مسائل است .وقتی مشکلی دارید که حل ناشدنی به نظرمی رسد آگاهی ها ودانش شماست که با بررسی دقیق جوانب امر، جنبه های قضیه را نمایان می کند .

  ازمغزتان کمک بگیرید .فکرکنید تمام جوابهایی که احساسات برانگیخته شما آن را متوقف کرده است درمغز شما جای دارد .

 مغز آشفته ای که دچار حمله های بی امان واکنش های عصبی باشد ، خلاق نیست .تنها درآرامش  وسکون است که مغز فرمانهای منطقی می دهد واز عهده حل مشکلات برمی آید .خونسردی خود را حفظ کنید وپس ازآرامش به تفکر بپردازید .درشعورباطن شما کشمکشی مداوم برای  حل مشکلات درجریان است .حاصل این کشمکش اگر توأم با اندیشه آرام ودرست باشد ، بهترین وسیله برای دست یافتن به راه حل هر مشکلی است .مغزتان همواره درصدد یاری شماست ولی احساسات ، ترس ازفاجعه وحالتهای هیستریک ، آن را مشوش می کند ومانع بینش واقعی می گردد .

  اولین گام درراه حل مشکلات ، حفظ آرامش است .برای رسیدن به آرامش مطلوب باید منظم باشید ،به کارها واندیشه  های خود نظم بدهید .اما مطمئن باشید با رعایت این گونه نظم می توانید اراده تان را قوت ببخشید وواکنش درست نشان دهید .برخود مسلط باشید وبراحساسات خود غلبه کنید وبه هیچ وجه تحت تأثیر احساسات وشتابزدگی قرارنگیرد .اگر آرام ومنطقی با موانع برخورد کنید ، مغز شما با تمام قدرت به کارخواهد افتاد.

 شتابزدگی

 یکی از عوامل مؤثردرتسلط براعصاب شتاب نکردن است .اجازه ندهید هیچ انگیزه ای شما را شتابزده کند .هرکاری را با طمأنینه وآرامش انجام بدهید .با تمرین زیاد می توانید به این کارعادت کنید .

 افکارسالم داشته باشید وآرام بمانید .مسائل را بخوبی تجزیه وتحلیل کنید وبرآن آگاه باشید .خود را ازقضایا واتفاقاتی که رخ می دهند ، آزرده نکنید .مشکلات اهمیتی به ناراحتی های شما نمی دهند . این اتفاقها همیشه رخ می دهند وحیرت کردن از وقوع آنها به معنی است .

 توماس کارلایل گفته است : سکوت سبب می شود که افکارآدمی شکل بگیرد وبه نتیجه برسد .به دست آوردن توان غلبه براحساسات وکسب آرامش دربرابرمشکلات ومصایب ،بستگی  بسیاری به تمرین مداوم واراده قوی دارد .

قدرت اشتیاق

   بعضی ها نیاز به یک محرک خلاق وپرجاذبه دارند تا شخصیتشان شکوفا شود .البته محرک ها ، برای افراد مختلف تفاوت می کند .دروجود هرکس جرقه ای هست واگر به آتش بدل شود اورا به کامیابی می رساند .

  هیچ کس، حتی درسخت ترین شرایط نباید خود را ببازد وشکست را بپذیرد .محرک پیروزی آفرین درون ما ، همیشه منتظرفرصت است تا ما را برانگیزد وبه پیش براند .

  چگونه است که بسیاری با وجود توانایی پیشرفت نمی کنند ؟ آیابرای آن است که تمام نیروی خود را به کارنمی  گیرند ؟ می ترسند وجزئی از وجود شان همیشه میل به عقب نشینی دارد ؟ نباید فراموش کرد که افراد موفق با تمام وجود تلاش می کنند وپیش می روند .بسیاری از افراد ، نیروهایشان پراکنده است .اگر به این مطلب آگاه شوند وشروع به تصحیح اشتباهاتشان کنند ، نیروهای پراکنده را جمع خواهند کرد .دروجود آنها پاره ای از نیروهای نهفته میل به پیشرفت دارند والهام بخش افکار مترقی هستند ، ایده های جالب را می پذیرند ، اما پاره ای دیگر آنها را بازپس می زنند ومانع گام نهادن درراه پیشرفت هستند .ودرضمیر ناخود آگاهشان چیزی آنها را از خراب کردن کارها می ترساند ، اعتماد به نفس ندارند وهمیشه شک دارند کاری را انجام دهند یا نه ! از ریس می ترسند حاصل آنکه ، هرگز کاری انجام نمی رسد .

 انسان مردد همیشه معذب ورنجوراست .باید همیشه درست فکرکنید وزود تصمیم بگیرید وبا تمام وجود بکوشید ؛ دراینصورت خواهید دید که کارها روبه راه می شود .چنین تجربه ای که باشکوفا شدن انگیزه ای دردرون شما به دست آید ، تأثیر بسزایی درآینده تان خواهد داشت .به همین دلیل است که انسان باید همیشه مغزخود را آماده قبول افکارنووتحرک بخش نگه دارد .

 بنابراین انسان باید به افکار خود نظم بدهد ، اندیشه اش را تقویت کند وانگیزه داشته باشد .این چنین آتشی همیشه نمی ماند مگر آنکه هیزم برآن بیفزایید .برای این کار برنامه داشته باشید ، کتابهای تشویق کننده بخوانید ، به جلسات سخنرانی بروید وبا آنان که درراه تعالی پیش می روند ، معاشرت کنید .ازهمه مهمتراز منفی بافی بگریزید که شما را به جایی نخواهد رساند .هرلحظه ممکن است جمله معجزه آسایی بشنوید که درشما اثرکند ، پس چشم وگوشتان را بازکنید وفکرتان را آماد پذیرش تاره ها نگه دارید .

  کلام معجزه آسا ومحرک ، پدیده ای شگفت انگیز وبسیارنیکوست ، آن که فکری روشن وآماده دارد ، همیشه مستعد دریافت تجربه ای مفید ودرخشان است .این آمادگی بافکر کردن ، آرزو کردن وعلاقه مند بودن بدست می آید ، برای آنکه آن کلام درروح وقلبمام رسوخ کند باید فکر حساس داشته باشیم

تغییر اندیشه

 اگر درشعورباطن خود ، اندیشه های مثبت وایده های نوراه بدهید ، زندگیتان تغییرخواهد کرد .البته این گفته به این معنی نیست که شما دیگر درزندگی مسأله ای نخواهید داشت ، بلکه منظوراین است که قادر خواهید بود با اعتماد کامل با مشکلات برخورد کنید وبا جسارت وشجاعت راه غلبه برآن را پیدا کنید.

موانع

 گاهی محرک لازم را همین موانع ایجاد می کنند .برای بعضی ها موانع نردبان صعود به بلندای پیروزی است درحالیکه عده ای دربرخورد با همین موانع تسلیم می شوند وشکست را می پذیرند .

 ویلیام وارد گفته است : موانع ، بعضی ها را از پای می افکند وبرای بعضی ها وسیله شکستن رکوردهاست .

 به قول شکسپیر: ناکامی گاهی میوه ای شیرین می دهد هرگاه به موانعی برمی خورید با قدرتی بیشتر با آن دست وپنجه نرم کنید .درمقابله با مشکلات است که قدرت بیشتری پیدا می کنید وهمین مشکلات ممکن است کلید رمز موفقیت شما باشد .

اعتماد به نفس

  امرسون گفته است : اعتماد به نفس ، اولین رمز پیروزی است .عدم اطمینان به خود ، اندیشه را فلج می کند .

  اعتماد به نفس با تجربه کردن موفقیت ایجاد می شود .وقتی کاری را برای نخستین بارشروع می کنیم ، از نتیجه اش زیاد اطلاع نداریم ؛ زیرا موفقیت را تجربه نکرده ایم .درواقع باید گفت موفقیت تولید موفقیت می کند .حتی یک موفقیت کوچک می تواند قدمی برای موفقیت های بعدی باشد .

 روش دیگری ایجاد عادت یادآوری  وموفقیتها فراموش کردن ناکامیهای گذشته است .دراثرتمرین ، مهارت وموفقیت بیشتر می شود ، اما نباید این را به حساب ارزش تکرار گذاشت .اگر تکرار اهمیت داشت باید اشتباه کردن را یاد می گرفتیم .هنگام تمرین ضربه زدن به توپ ، درواقع تعداد ضربات خطا بسیاربیشتر از ضربات صحیح است .اگر می شد صرفا با تکرارحرکت مهارت بیشتری به دست آورد ، دراینصورت باید بازیکن درنواختن ضربات خطامهارت پیدا می کرد ؛زیرا ضربات خطا را بیشتر تمرین کرده است .اما ، اگر چه احتمالا تعداد ضربات خطا ده برابربیشتر از ضربات صحیح است برمهارت ما افزوده می شود .علتش این است که مغز انسان ، حرکات صحیح  وموفق را درخاطرنگه می دارد وضربات خطا را فراموش می کند .با این حال بسیاری از ما موفقیت های گذشته را فراموش می کنیم وشکستها را درخاطر نگه می داریم ودرنتیجه اعتماد به نفس را از بین می بریم ؛ نه تنها ناکامیها را به یاد می آوریم ، بلکه آن را با احساس می آلاییم وبه خورد ذهنمان می دهیم وخود را تحقیرمی کنیم ؛با این عمل تنها اعتماد به نفس از بین می رود .مهم نیست که درگذشته چند بارناکام شده اید ، این موفقیت است که باید به خاطربماند وتقویت شود .برای پیروزشدن از اشتباهات پند بگیرید وبعد اشتباه را ازذهن خود بزدایید .موفقیتهای گذشته را به خاطرآورید ، آنها را برای خود تصویرکنید .دکتر ونیفرد اورهولرمعتقد است که به یاد آوردن لحظات شجاعت ، اعتماد به نفس را زیاد می کند

نیروی تخیل وتصویرذهنی

 کسی که خود را فردی مثبت وفعال می بیند وحاضراست تا حد لزوم دررسیدن به هدف خود ، مطالعه وکوشش  کند ، همیشه به سمت هدف پیش خواهد رفت .قوه تخیل وتصویرذهنی مثبت ، از سرانجام کار بسیار قابل توجه است زیرا همیشه همان خواهد شد که تصویرش را به ذهنمان راه داده ایم .

 تصویرذهنی مایه اصلی شخصیت ورفتار انسان است .با تغییرتصویرذهنی ، شخصیت ورفتار اوتغییرمی کند .اما از این هم بیشتر ، تصویر ذهنی سرحدات فضایل انسان را مشخص می کند ، نشان می دهد چه کاری از اوساخته است وچه کاری ازاوساخته نیست .با توسعه تصویرذهنی ، دامنه عمل توسعه می یابد .پرورش تصویرذهنی واقع بینانه ومناسب، با ایجاد تواناییها واستعدادهای جدید درانسان ، عملا شکست را به موفقیت تبدیل می کند .‹‹ تفکر مثبت ›› بخصوص وقتی که با تصویرذهنی خود سازگارباشد به راستی که اعجاز می کند .اما درصورت ناسازگاری ، مادام که تصویرذهنی تغییرنکرده ، کارگر نمی افتد .

 این مکانیزم خلاق درون شما قائم به شخص نیست .خود بخود وبدون دخالت شخصی درجهت رسیدن به هدفهایی که شما برایش درنظرگرفته اید –موفقیت وخوشبختی یا شکست وبدبختی –کارمی کند .

 اگر به مکانیزم خلاق خود اطلاعاتی دال بربی ارزش بودن،حقارت ، بی لیاقتی وناتوان بودن (تصویرذهنی منفی ) بدهیم ، روی آن مانند سایر اطلاعات آماری تصمیم گیری می شود .برای برخورداری اززندگی بهتر، قبل از هرچیز باید دربارة این مکانیزم خلاق یاسیستم هدایت خود کارموجود درانسان نکاتی بیاموزیم .باید یاد بگیریم که از آن به عنوان یک مکانیزم موفقیت ونه مکانیزم شکست، استفاده کنیم .خود روش مشتمل بریادگیری ، به کاربردن وتجربه کردن عادات جدید فکرکردن ، پنداشتن ، به یاد آوردن وعمل کردن برای ایجاد یک تصویرذهنی واقع بینانه وشایسته ونیزاستفاده از مکانیزم خلاق برای رسیدن به موفقیت وخوشبختی درنیل به هدفهای مشخص ، می شود .

 شخصیت ناخشنود وشکست جو تنها به کمک اراده یا به صرف تصمیم نمی تواند تصویرذهنی جدیدی ایجاد کند. باید زمینه وتوجیهی وجود داشته باشد ، باید دلیلی باشد که تصویرذهنی قبلی مردود و تصویرذهنی جدید  مناسب تشخیص داده شود .نمی توانید تصویرذهنی جدیدی را مجسم کنید مگر آنکه آن را مبتنی برحقیقی بدانید .

  برای استفاده از این مکانیزم به نکات زیردقت کنید :

   1-مکانیزم موفقیت موجود دردرون شما باید دارای هدف یا ‹‹ نشانه ››‌باشد .باید فرض کرد که این هدف یانشانه خواه بالقوه خواه واقعی ، درحال حاضروجود دارد .این مکانیزم یا با هدایت شما به سوی هدفی که از قبل وجود داشته ، با با کشف چیزی که قبلا وجود داشته کارمی کند.

  2-مکانیزم خود کاردارای حکمت الهی است ؛ یعنی درجهت اهداف نهایی کارمی کند یا باید بکند .نگران رسیدن به هدف نهایی نباشید .وظیفه مکانیزم خود کاراست که وقتی هدف را مشخص می کنید راه رسیدن به آن را بیابد .

  3-از اشتباه کردن یا از ناکامیهای موقتی ترسی به دل راه ندهید .

  4-یادگیری مهارتی از هرنوع که باشد با آزمایش وخطا صورت می گیرد .

   5-باید به مکانیزم خلاق خود اعتماد کنید .مطمئن باشید کارش را انجام  می دهد .بعمد آنها را زیرفشارنگذارید .

   رابطه خیال وتصویرذهنی : خیال ،‹‹ تصویر›› هدفی را که مکانیزم خودکار روی آن کار می کند مشخص می سازد .برخلاف تصوربسیاری ازمردم، اگر موفق به انجام کاری می شویم یا درانجام آن شکست می خوریم ، مسببش ‹‹ اراده نیست ،خیال است ›› انسان همیشه با توجه به آنچه دربارة خود ومحیطش درست می پندارد عمل می کند .این یکی از قوانین اولیه واصول کلی ذهن است .وقتی این قانون ذهن را درافراد هیپنوتیزم شده مشاهده می کنیم که حتما نیرویی مرموز با فوق طبیعی درکاراست .درواقع آنچه را که می بینیم ، فرآنید طبیعی عمل مغزودستگاه عصبی انسان است .

 دستگاه عصبی ، تجربه خیالی را از تجربه واقعی تمیز نمی دهد ودرهردومورد با توجه به اطلاعاتی که از ناحیه مغز دراختیاراوقرار می گیرد ، واکنش نشان می دهد .دستگاه عصبی شما با توجه به آنچه فکرمی کنید یا خیال می کنید که حقیقت دارد واکنش نشان می دهد .

ترس

   دروجود ما دونیرو مقابل هم قراردارند : ترس وایمانی که بسی قویتر از ترس است .نیروی ایمان داروی محرک ونیروبخش است .هنگامی ازچیزی می ترسید ، افکارخود را متوجه موانع نکنید ، با آن مواجه شوید وبسختی به آن ضربه بزنید .هرقدر ضربه سخت ترباشد ، موفق ترخواهید شد .

  همان کاری را انجام دهید که ازآن می ترسید ،خواهید دید که ترستان بی مورد بوده است .با خودشناسی وبینش درست برترس غلبه کنید .هرچه ایمان شما قویتر باشد ترس شما به ضعف خواهد گرایید .

عملی کردن ایده ها

  1-سه آرزوی خود را روی برگه بنویسید وآرزوهایتان را شماره گذاری کنید .

  2-هرروزساعتی را صرف مطالعه وتجزیه وتحلیل حرفه تان کنید ومطمئن باشید پس ازپنج سال متخصصی ماهر خواهید شد .

 3-روزی یک ساعت از وقتتان را صرف نوشتن ایده هایی کنید که می توانید دربهبود کارتان مؤثرباشد .

   کارشناسی دیگر روش زیررا پیشنهاد می کند :

  یک صفحه کاغذ بردارید ومدت 30دقیقه تمام اشکال ممکن  یک تقویم رومیز را که به ذهنتان خطورمی کند بنویسید .اگر بین 10تا 15 ایده وابتکار را نوشتید خوبست ، اما اگر کمتر از 5ایده را یادداشت کردید به علت آن فکر کنید ، آیا ایده ای به ذهنتان خطورکرده وبه دلایلی از نوشتن آن صرفنظرکرده اید ؟ آیا ا یده ای را ننوشته اید ؟چون تهیه  تقویمی به آن شکل گرانتر تمام می شود ؟ یا غیرعملی است ویا فکر کردید ایده هایی که دارید قبلا امتحان شده است ؟

   ما دربسیاری مواقع ، خودمان ، تفکرمان را محدودکنیم وراه پیشرفت را می بندیم .ایده ها را باید جدی گرفت ؛ عملی یا غیرعملی زیرا به هرصورت قدرت ابتکار شما را بیشتر می کند .برای پیداکردن بهترین راه باید راههای بیشتری را درنظرگرفت .

 هرگز اندیشه شکست را به ذهن خود راه ندهید .

  افکار تیره ودرهم باعث ازکارافتادگی وناتوانی مغزآدمی است .کسی که میل به انجام هیچ کاری ندارد ، مغزش تحت تأثیر افکارمنفی ، حس حقارت وتنفرقرارگرفته وباید با انگیزه ای مثبت شستشو داده شود .

   سه عامل عمده درکسب موفقیت ، قضاوت درست ، کوشش مداوم وسلامتی جسم است .نادیده گرفتن هریک از این عوامل، امکان پیشرفت را به نسبت تضعیف خواهد کرد .

  عمده ترین عامل از عوامل ذکر شده قضاوت درست است .قضاوت درست یعنی : داشتن تفکر منطقی ، افکار متین ومنظم که به تصمیم گیری صحیح منجر می گردد .قضاوت درست ، فرد را برای تصمیم گیری درصحیح یاری می کند وکسب موفقیت ، بستگی تام به این نوع  تصمیم گیری صحیح دارد ؛ بنابراین باید هرعامل باردازنده ای برای تصمیم گیری از میان برداریم .

 ارزش قضاوت درست اهمیت نظم فکری را نمایانگر می سازد ، بدون نظم فکری قضاوت درست ممکن نیست .

توانایی غلبه براحساس

   قضاوت درست وعاقلانه ، درگروتوانایی غلبه براحساس است .پدیده عجیب مغز انسان قدرتی فوق العاده درپیشبرد اودارد . قدتری که اگر کنترل نشود،توان تخریب مهیبی خواهد داشت .

  افراد بسیاری از دیده ایم که دراثرتسلط براندیشه ورفتار خود به نتایج فوق العاده پرثمری رسیده اند وچه بسیار کسانی که عدم تسلط برنفس ، به شکست وناکامیشان کشانده است .

تفکر مثبت

 پیشبرد کارها ارتباط مستقیم با طرز تفکرمان دارد.با تفکر منطقی ،همواره باید از نفوذ خیالات یأس آور به ذهنمان جلوگیری کنیم .تفکرمثبت ، عامل مؤثری درغلبه برمشکلات است .بارها دیده اید که آدم منفی باف، تفکرات منفی را همچون فریادی دراطراف خود سرمی دهد ودرنتیجه گرفتار عواقب انعکاس منفی آن می شود .

  آلکس موریسون می گوید : قبل از انجام هرکارباید آن را بوضوح درذهن خود ببینید .وقتی چیزی را بوضوح ببینید ، مکانیزم موفقیت درون شما وارد عمل شده ، وبسیار بهتر از آنچه می توانید با سعی عمدی یا قدرت اراده انجام دهید .کاررا انجام می دهید .به جای آنکه این همه نیروصرف کنید تع بعمد وبه کمک نیروی اراده کاری را انجام دهید ، به جای آنکه درتمامی لحظات نگران بروز اشکالات واشتباهات احتمالی باشید ، خود را راحت کنید وبی جهت به خودتان فشارنیاورید .بدینصورت با تصویرکردن نتایج غایی درذهن مجبورمی شوید ازتفکر مثبت خود استفاده کنید .بدین معنی نیست که دیگر کوشش نمی کنید ، بلکه ازاین کوشش درجهت رسیدن به هدف استفاده می کنید وبیهوده ذهن شما گرفتار تضاد ناشی از اختلاف تصویر ذهنی وکاری که می خواهید بکنید ،نمی شود .

 منابع :

ـاعصاب ما وزندگی امروز: تهیه وترجکه دکترهوشمند ویژه ،

ـتمرکز فکری : علی اکبر محمدزاده ،

 ـ چگونه اراده خود را تقویت کنیم ؟

 ـرفتارهای بهنجار ونابهنجار : دکترشکوه نوابی نژاد

 

 

اراده چیست و چگونه با برنامه ریزی اراده ای قوی داشته باشیم.


اراده:آیا برای انجام کارها ا راده می کنیداما نمی توانید  آنها را دنبال کنید؟آیا اضافه وزن دارید؟آیا نمیتوانید عادت های بدتان را ترک کنید؟آیا فرد خوش قولی نیستید؟آیا در مقابل وسوسه ها ضعیف هستید؟آیا ورزش نمی کنید؟ اگر پاسخ به این سوالات منفی است پس این مقاله به درد شما نمی خورد اما اگر فکر می کنید شما هم در این موارد دچار مشکل هستید تا پایان این مجموعه از مقالات ما را همراهی کنید.  چشمانم را نیمه باز می کنم  و نگاهی به ساعت می اندازم.ساعت نزدیک۱۱ است اما توان ندارم تا از تخت خواب بیرون بیایم .نمی توانم صبح زود بیدار شوم.با اینکه می دانم باید فکری به حال این رفتارم بکنم ،اما نمی توانم .

چگونه اراده قوی داشته باشیم

اراده

مدت هاست که اضافه وزن دارم و نمی توانم در برابر وسوسه خوردن خودم را کنترل کنم.

همسرم با عصبانیت عینک و کیف و دسته کلیدم را از روی میز پذیرائی برداشت و به اتاق برد. در راه انگار با خودش حرف می زد: “نمی دانم تا این اتاق چقدر راه است که به خودشان زحمت نمی دهند وسایل را سرجایشان بگذارند.”دوباره صدایش را شنیدم که می گفت: “خیلی سخت است بشقابی را که در آن میوه خورده اید ، خالی کنید و اگر قسمت شد آبی هم در آن بگردانید؟” او راست می گفت هیچ نظمی در زندگی ام ندارم .قانونمند بودن برایم ناممکن است.در نمونه های بالا به نداشتن اراده و نیروی کافی اشاره شده است که شخص فکر می کند اگر آن نیرو را داشت می توانست به گونه‌ای دیگر عمل کند اما در هر یک از این مثالها به نیروی قوی و بازدارنده ای هم اشاره شده است که شخص را از رسیدن به هدفش باز می دارد؛بنابراین نمی توانیم بگوییم وقتی از کمبود یا فقدان اراده رنج می بریم نیروی کافی در ما وجود ندارداما می توانیم بگوییم نیرویی در جهت نادرست ،مشغول به کار است و ما را به سوی چیزی هدایت می کند که در لحظه می خواهیم ؛نه آن چیزی که به نفعمان است.

اراده چیست؟

در وجود هر انسان دو نیروی مثبت و منفی وجود دارد که دائما با یکدیگر در کشمکش هستند.برای غلبه هر یک از این دو قوه بر دیگری ،نیرویی لازم است که آن را اراده می نامیم ؛البته این نیرو معمولا در یکی از قوه ها به صورت غریزی تامین می شود؛به عبارت دیگر اراده نیرویی است که به کمک آن ،در پی آنچه که می خواهیم می رویم اما اراده ای که در خدمت غریزه است اغلب کور است و صرفا به تامین خواسته ها و لذت های آنی می پردازد.همانطور که در مثال های بالا می بینیم، این نوع اراده ، ما را به کاری وا می دارد که صرفا لذت لحظه‌ای از زندگی مان را تامین می  کند اما برای تامین منفعت های واقعی باید خود را وادار به  انجام کارهایی کنیم که مغایر با نیروی طبیعی و غرایز ماست.

اساسا اراده نیرویی بسیار عظیم است که ما می توانیم هم در جهت مثبت و هم در جهت منفی از آن استفاده کنیم.همانطور که در بالا گفته شداگراین نیروی عظیم در اختیار بخش مثبت وجودمان و در خدمت اهداف عالی قرار بگیرد و از آن بهره برداری شود، می تواند چیزهای زیادی را به دست آورد اما اگر این انرژی در اختیار بخش منفی باشد، بی اختیار و باهمان شدت ما را به سوی بی هدفی یا اهداف ناصحیح و در یک کلام، زوال خواهد برد.

وقتی با این نیرو ،کاری سودمند انجام نشودکه به نفع فرد و در نهایت اجتماع باشد،اصطلاحا گفته می شود که فرد بی اراده است حال آنکه در حقیقت چنین چیزی صحت ندارد؛زیرا پافشاری بر تصمیمات و اهداف ناصحیح هم نوعی اراده محسوب می شود؛اراده ای ناآگاهانه و بی تدبیر؛برای نمونه هیچ کدام از ما،فلان فرد معتاد را که اراده عجیبی در پیدا کردن موادمخدر دارد،یا فلان قاتل زنجیره ای را که اراده ای آهنین برای یافتن قربانیان خویش و طراحی جنایت هایش دارد، تابید و تحسین نمی کنیم؛در این مقاله اراده را به صورت مثبت آن در نظر می گیریم و آن را نیرویی اگاهانه می نامیم که با عقل به کار می افتد و در جهت رسیدن به هدفی ناصحیح و مفید به کار گرفته می شود.

برای همه‌ی ما پیش آمده است که با خواندن مطلبی در روانشناسی یا دیدن فردی موفق و یا حتی تحت تاثیر انگیزه ای درونی،شوری را در خود احساس کنیم و تصمیم بگیریم به خودمان تکانی بدهیم و کاری کنیم که زندگی مان متحول شود یا حداقل از حال روزمرگی خارج شویم .اتفاق افتاده است که هدفی آرمانی ترسیم کرده و بعد از چند روز متوجه شده ایم که انگیزه مان کمرنگ شده است و از آن شور و نشاط خبری نیست.گاهی هم شرایط را نادرست ارزیابی کرده و دلسرد و ناامید آن کار را رها کرده ایم .اشکال کار کجا بوده است؟آیا ما انسانی فاقد اراده هستیم؟چه عواملی برای تقویت اراده از عوامل تعیین کننده هستند؟دو عامل آگاهی و هدف صحیح ،نقش بسیار موثری در میزان اراده فرد دارند.

تعیین هدف در واقع تصمیمی اگاهانه است مبنی بر اینکه این نیروی عظیم در خدمت کدام بخش “مثبت و منفی”قرار گیرد.ابتدا باید از فواید انجام یک کار و مضرات انجام ندادن آن آگاه شویم و هدفی را برای خود به درستی تعریف کنیم.در اینجا منظور ازکسب آگاهی کسب دانش نظری و تئوری نیست؛زیرا چنین دانشی ،انگیزه و محرک لازم برای عمل را ایجاد نمی کند.در اینجا نوعی آگاهی مدنظر است که از عمل کردن و کشف روابط علت و معلولی به دست می آید.این نوع آگاهی چون بر تجربه استوار است، می تواند محرک لازم را برای شخص به وجود می آورد.برای کسب چنین دانشی باید وارد گود عمل‌ شویم.در مرحله نخست توجه ما به عمل یا سخن یا فکر و یا ایده ای جلب می شود و آن را مدنظر قرار می دهیم .در مرحله بعد که “تفکر”نامیده می شود،ذهن موضوعی را که مورد توجه قرار داده است،بررسی و ارزیابی و تجزیه و تحلیل  می کندو شیوه به کار گرفتن آن را طرح ریزی می کند.مرحله سوم، ایده یا اصلی را که پس از ارزیابی و تفکر پذیرفته ایم،به حافظه می سپاریم و عمل به آن را بر خود واج می دانیم و سعی می کنیم در هر فرصت آن را انجام دهیم و در مرحله پایانی که همان تحلیل است،باید به ایده پذیرفته شده عمل کرده و این عمل را به دفعات تکرار کنیم.فرض کنیم هدفی که برای خود درنظر گرفته ایم این است که با همنوع خود به نیکی رفتآر کنیم؛وقتی که این صفت اخلاقی توجه ما را به سوی خودش جلب کرد مرحله نخست را که همان توجه است، پشت سر گذاشته ایم .در مرحله بعد سعی می کنیم که محاسن و فواید و شیوه اجرای اعمال نیک نسبت به هم نوع را تجزیه کرده و تحلیل کنیم، یعنی می اندیشیم که چگونه ،نسبت به چه کسی و تا چه حدی باید این اعمال را انجام بدهیم.در مرحله سوم ، عمل به نوع دوستی و کمک به دیگران را بر خود واجب می دانیم و سعی می کنیم در هر فرصت به آن عمل کنیم.مرحله چهارم هم که عمل کردن و استمرار و پشتکار در تکرار عملی است که بر خود واجب دانسته ایم.هدفی هم که در نظر می گیریم باید دقیق ،منطقی،متناسب با توانایی و استعدادهایمان باشد. اهداف ما نباید جاه طلبانه ،دست نیافتنی و به دور از حقیقت باشد.اگر تحت تاثیر احساسات آنی و شور و هیجان هدفی را تعیین کنیم مسلما ، هم در تعیین هدف اشتباه می کنیم و هم در رسیدن به آن از اراده ای کافی بهره مند نخواهیم بود.

 

 

عوامل تقویت اراده چیست؟

 

 درباره تقویت اراده گفتنی است که: تقویت اراده امری است ممکن ولی نیازمند جدیت و تلاش است. بسیاری از افراد علاقه مند به تقویت اراده خویش می باشند. اما در همین مسأله از خود سستی و بی ارادگی نشان می دهند و پس از دست یابی به راه های تقویت اراده چند صباحی اقداماتی نموده و عقب نشینی می کنند. آن گاه می پندارند که این راه ها کافی نبوده و در جست و جوی راهی دیگر بر می آیند در حالی که اشکال اساسی در سستی ورزیدن خودشان می باشد. اکنون توصیه اکید ما بر شما این است که اگر جداً خواستار تقویت اراده خویش هستید بر امور ذکر شده جدیت به خرج داده و اندکی در به کار بستن آنها درنگ نورزید:

1- همه روزه صبح حداقل بیست دقیقه ورزش کنید.

2- از بی کاری، سرگرمی های سستی آور، پرخوابی و پرخوری جداً بپرهیزید.

3- هفته ای یک یا دو روز ترجیحاً دوشنبه ها و پنجشنبه ها روزه بگیرید.

4-نماز شب را به پا دارید حتی اگر در وقت آن بیدار نشدید قضای آن را به جا آورید.

5- سحرگاهان یا صبح گاهان هرگاه که بیدار شدید بی درنگ برخیزید و از رختخواب بیرون روید و چنانچه خواب آلودگی مزاحتمتان گردد از اتاق بیرون رفته و قدری نرمش کنید تا خواب آلودگی از بین برود.

 6- در هر کاری که از نظر عقل و شرع انجامش را نیکو یافتید جدیت کنید و هرگز نگذارید سستی و وسوسه های شیطانی مزاحم شود.

7- هرگاه سستی و ضعف به شما روی آورد در برابر آن حالتی تهاجمی به خود گیرید و به سرعت در جهت مخالف آن عمل کنید. 8- همواره از کارهای سخت و دشوار استقبال نمایید.




 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.