مرکز خدمات روانشناسی

موسسه علمی پژوهشی روان بنه ( شماره ثبت 7180)

مرکز خدمات روانشناسی

موسسه علمی پژوهشی روان بنه ( شماره ثبت 7180)

ورزش و افسردگی

ورزش و افسردگی

 

با وجودی که افسردگی در کسالت قلب با پیامد ضعیف همراه است، تأثیر داروهای ضد افسردگی در اینگونه موارد روشن نیست و درمان شناختی رفتاری Congnitive - behavioral therapy اگر چه در بیشتر موارد اعتبار یافته است ولی انجام آن در بیماران قلبی دشوار است.

 

برای ارزیابی کارآمدی تأثیربخشی ضدافسردگی ورزش هوازی که سبب تسکین افسردگی در بیماران سالمند سالم می‌شود، پژوهشگران داده‌های حاصل از یک بررسی‌ غیرانتخابی و شاهددار شامل ۲۳۲۲ بیمار دچار نارسایی مزمن قلب را دوباره آنالیز کردند.

 

امتیاز متوسط پرسشنامه‌ی افسردگی (BDI( Beck برابر ۸ بود.

 

ورزش‌ هفته‌یی ۳ بار و زیر نظر انجام می‌شد و سپس بیماران به مدت ۹ ماه در خانه ورزش می‌کردند.

 

توسط کادر پژوهش به تمامی بیماران به تناوب با تلفن تماس گرفته می‌شد.

 

در مقایسه با گروه مراقبت معمولی، گروه ورزش به مراتب بهبودی بیشتر یافت ولی بعد از ۳ ماه و ۱۲ ماه میزان امتیاز BDI اندک بود.

 

در ۲۸% بیمارانی که دارای امتیاز بدتر نشانه‌ی افسردگی بودند، آثار ورزش تا حدی بیشتر بود (اختلاف گروهی به ترتیب ۱.۳۱ و ۱.۵۶ امتیاز) و احتمال بروز رویدادهای بعدی قلبی کمتر بود.

 

اما، ۴۸% بیماران مراقبت معمولی تا دو بار در هفته ورزش می‌کردند و فقط ۴۰% بیماران گروه ورزش به واقع به طور کامل از پروتکل ورزش تبعیت می‌کردند (۹۰ دقیقه در هفته). در کل نمونه، بهبودی بالاتر افسردگی با احتمال پایین‌تر پیامدهای ناگوار قلبی همراه بود.

 

نتایج این بررسی، ارتباط میان افسردگی و پیامدهای ضعیف قلب را نشان می‌دهد.

 

احتمال دارد که بیماران افسرده‌تر کمتر ورزش کرده باشند و ورزش ‌سبب بهبودی‌شان شده باشد.

 

نرخ بالای ورزش در گروه شاهد، نشان از وجود جنبه‌های دیگر دارد مانند تماس زیر مراقبت‌ به مدت ۳ ماه که ممکن است علت بروز این تغییرات اندک باشد.

 

در بسیاری از بررسی‌های درمان افسردگی (و به طور مشخص درمان شناختی رفتاری) که از پرسشنامه‌ی افسردگی بک استفاده شده است آثار بسیار بیشتر ورزش را نشان می‌دهد و میزان نشانه‌های افسردگی در این بررسی کمتر از بررسی‌های اخیر نارسایی مزمن قلب است.

 

از طرف دیگر طبق نتایج یک بررسی که اخیراً در Lancet به چاپ رسیده است گفته شده افرادی که دچار افسردگی مقاوم به درمان هستند، به احتمال سه برابر نسبت به گروه معمول به درمان کمکی شناختی رفتاری پاسخ می‌گویند.

 

طی یک بررسی، قریب ۵۰۰ نفر دچار افسردگی مقاوم به درمان را در انگلیس که حداقل به مدت ۶ هفته از داروهای ضدافسردگی استفاده می‌کردند به صورت غیرانتخابی از مراقبت معمولی یا CBT استفاده کردند که شامل ۱۲ تا ۱۸ جلسه‌ی درمانی علاوه بر مراقبت معمول بود.

 

بعد از ۶ ماه، در افراد گروه CBT عکس‌العمل نسبت به درمان به مراتب بیشتر از گروه مراقبت معمولی بود که به صورت کاهش ۵۰ درصدی امتیاز افسردگی نسبت به آغاز دیده می‌شد.

 

در گروه مداخله، نسبت افرادی که به رمیسیون رسیده بودند بالاتر بود.

دکتر حسین نجمی - روانپزشک

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.